دیکشنری
داستان آبیدیک
wheel horse
hwil hɔɹs
فارسی
1
عمومی
::
اسب چرخ كش، اسب نزدیك چرخ
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
WHEAT STACK
WHEATEAR
WHEATEN
WHEATEN BREAD
WHEATWORM
WHEE
WHEEDLE
WHEEDLE AWAY FROM
WHEEDLE INTO
WHEEL
WHEEL AND DEAL
WHEEL AROUND
WHEEL AWAY
WHEEL CHAIR
WHEEL DIAMETER
WHEEL HORSE
WHEEL INTO
WHEEL OFF
WHEEL OUT OF
WHEEL PRINTER
WHEEL PROFILE
WHEEL SPANNER
WHEEL WRIGHT
WHEEL MOTOR ASSEMBLY
WHEEL/RAIL CONTACTS
WHEELBARROW
WHEELBASE
WHEELCHAIR
WHEELED
WHEELED EXCAVATOR
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید